می خوام برم خونه، چشام قرمزه... به رفيقم می گم چشام قرمزه؟
می گه آره، می خوای ھمين جوری بری؟
پَ نه پَ، صبر می کنم تا سبز بشه بعد حرکت می کنم!
از خواب بيدار شدم برادرم اومده می گه بيدار شدی؟پَ نه پَ، خوابم، خودم رو زده ام به بيداری!
رفتم نانوايی سنگکی. نانوا داشت با انگشتش روی نان رو سوراخ سوراخ می کرد. نوبت من که شد، نانوا گفت شما ھم نان می خواھی؟
پَ نه پَ، اومدم از شما تايپ ياد بگيرم!
amir : فرستنده
توی جاده پليس ديدم، دستم رو کردم بيرون، انگشتم رو می چرخونم. رفيقم می گه: داری به ماشين ھای روبرويی علامت می دی؟
پَ نه پَ، دارم ھوا رو با انگشتم ھم می زنم خنک شه!
فرستنده: 09355449428
پريشب تو خيابون می رفتم، داشتم با فندکم بازی می کردم، پليس رد شده، پرسيد اون چيه؟ فندکه؟
پَ نه پَ، مشعل المپيکه، دارم می برم لندن!
به دوستم می گم فھميدی مريم جدا شد؟ می گه از شوھرش؟
پَ نه پَ، چسبيده بود کف ماھيتابه، کفگير زدم جدا شد!
رفتم درمانگاه، منشی می گه: مريض شماييد؟
پَ نه پَ، من ميکروبم، اومدم خودم رو معرفی کنم!
با دوستم رفتيم باغ وحش، جلوی قفسِ شير وايساديم. دوستم می گه: شيرِ؟
پَ نه پَ، گربه است، باباش مرده ريش گذاشته!
برای استخدام رفتم يه شرکتی، خانمه می گه: شما برای آگھی استخدام اومدين؟
پَ نه پَ، اومدم بگم اصلا رو من حساب نکنين!
رفتم خونه دوستم، کامپيوترش خرابه. می گم پاورت سوخته کامل! می گه يعنی يکی ديگه بگيرم؟
پَ نه پَ، سوختگيش جدی نيست، پماد سوختگی بزن خوب می شه!
رفتم دم مغازه به فروشنده می گم قرص پشه داری؟ می گه واسه کشتنش می خوای؟
پَ نه پَ، برای سردردش می خوام!
زنگ زدم اورژانس، می گم تصادف شده... آقاھه می پرسه کسی ھم صدمه ديده؟
پَ نه پَ، فقط زنگ زدم بگم ھمه سالمند که از نگرانی درتون بيارم!
دندونم بد جوری درد می کرد، دستم رو گذاشته بودم روی صورتم. دوستم منو ديد، پرسيد دندونت درد می کنه؟
!(Mute) پَ نه پَ، دارم اذان می گم گذاشتمش روی ميوت
دستشويی داشتم، رفتم ديدم دوستم توی دستشوييه. در زدم، می گه چيه؟ دستشويی داری؟
پَ نه پَ، اومدم واست سند بذارم بيارمت بيرون!
با کل فاميل برای بابابزرگم رفتيم خواستگاری، پيرزنه بھش می گه شما تا حالا ازدواج کردين؟
پَ نه پَ، تک پسر خونه است، ما 60 نفر رو ھم از پرورشگاه برداشته آورده بيايم واسش خواستگاری!
لاک پشته ما رو ديده، رفته توی لاکش... دوستم می گه: ترسيده؟
پَ نه پَ، چشم گذشته ما بريم قايم بشيم... بدو بريم بدو!
بابابزرگم داشت تو خواب صداھای عجيب و غريب در می آورد! خانمم می گه داره خرناس می کشه؟
استفاده می کنه! dial-up نمی دن از ADSL پَ نه پَ، داره کانکت می شه، ولی چون تو محل ما
بردم داداشم رو رسوندم کلاس، برگشتم. مامانم می گه رسونديش؟
پَ نه پَ، انداختمش توی چاه، اين ھم پيراھنشه!
رفتم مغازه، می گم يه نوشابه بزرگ بدين... می گه خانواده باشه؟
پَ نه پَ، مجرد باشه اھل نماز و روزه ھم باشه!
نوزاده تو بغل مامانش گريه می کرد، مامانه می گه قربونت برم گرسنته؟
بچه ھه به اذن خداوند می گه: پَ نه پَ، دارم برای زلزله زدگان سومالی گريه می کنم!
دوستم زنگ زده، می گه چه کار می کنی؟ می گم ماشينم رو آورده ام تعميرگاه. می گه مگه خرابه؟
پَ نه پَ، آوردمش تعميرگاه، عيادت دوستای مريضش!
:: موضوعات مرتبط:
جالب! ,
,
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8